السلام علیک یا ابا عبد الله الحسین ( ع )

السلام علیک یا ابا عبد الله الحسین ( ع )

 

خون حسین نه بر خاک که برآسمان پاشیده شد مگر سرخی شفق گواه این حقیقت نیست ؟

عاشورا حرکتی آگاهانه در راه رهایی است . تنها راه نپوسیدن ، فوران فریادهای فروخفته نفس هایی است که در گلو خفه شده اند .

کربلا ، آزمون دادخواهی و عدالت گستری است واین حسین است که در برابر دنیای همه یزیدها ایستاده است .

مردمی که همه چیز را در دنیا می بینند و به آب و نانی ، ایمان می فروشند ، برایشان چه تفاوت می کند که حسین بر مسند حکومت باشد یا یزید ؟ که یزید حتی بیشتر به کار اینان می آید .

حسین آمده تا زمینه حیات طیبه را در زمین خشکیده انسانیت فراهم آورد و بارانی باشد برکویر دل های سوخته .

حسین آمده ؛ با مرگی زندگی آفرین ، تا آدمی امکان پاک زیستن را بیابد . حسین آمده تا دیوارهای بردگی یزید را فرو ریزد و پنجره ای بگشاید به آسمان بندگی خدا تا پلی بزند به آبی بی کران عشق . کربلا را با غبار کهنگی چه کار ؟ که عاشورا آیینه زار جلوه جلال و جمال خداست .

 کربلا ، یک تکه از جغرافیای زمین ، عاشورا ، یک گوشه از گذشت زمان نیست تا در اوراق تاریخ گم شود و هر از چند گاهی دستی آن را ورق بزند یا شاعری آن را بسراید یا مرثیه خوانی آن را به عزا بنشیند ؛ کربلا ، نماد همه تاریخ و عاشورا ، آرزوی همه زمان هاست .

نمی دانم چرا محرم مرا به خود می خواند ؟! گویا فریادی که حسین برسر همه تاریخ کشیده است ، درگوشم طنین انداز می شود و چونان
زلزله ای ، زیر و رویم می کند .

نه تنها من که همه هستی ، مخاطب فریاد خاموش شدنی اوست ؛ فریادی که هنوز گوش ها را می نوازد و دل ها را می لرزاند .

محرم ، ماه عزا نیست ؛ ماه حماسه است ؛ ماه فریاد و اعتراض است و اینک همان پرچم سرخی که از آدم ، دست به دست به حسین
سپرده شده است ، می رود تا در سرزمین طف به خون بنشیند ، ثمر دهد و عالمی دیگر بسازد .

نمی دانم چرا هرچه از کربلا و حسین می گویم و می نویسم و می خوانم ، تازگی دارد و غبار زمان بر آن نمی نشیند . چه رازی در این خون نهفته است که از تپش نمی افتد ؟

یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب

کز هر زبان که می شنوم نا مکرر است

    حضرت محمد ( ص ) :  برای شهادت حسین ( علیه السلام ) حرارت و گرمایی در دلهای مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمی‌شود .

 فرا رسیدن عاشورای حسینی تسلیت باد .