ارتحال جانسوز حضرت زینب ( س ) تسلیت باد

ارتحال جانسوز حضرت زینب ( س ) تسلیت باد

خداحافظ ، کربلایی خاتون ! خداحافظ ای پنجاه و… این همه سال در بدری ! خداحافظ ای پنجاه و… این همه سال شبانه‌های زخمی ! خداحافظ ای پنجاه و… این همه سال
خستگی ممتد ! خداحافظ ای تا ابد چلّه نشین کربلا ، پرستوی زخمی خانه به دوش ! و خداحافظ ای خاتون غم‌ها ، زبان ناطقه بنی‌هاشم ، کانون وفا ، حیدر ثانی ، ای ام المصائب ، زینب !… امشب را سبک تر سفر می‌کند و سنگینی بار رسالت خود را بر شانه‌های زمین می‌سپارد ؛ آن سان که از آن موقع ، شانه‌های زمین ، در هر بهاری زخم بر می‌دارد و از دل زمین ، گل‌های سرخ رنگ می‌روید . لاله ، پلاک رنگین کربلاست و رسالت زینب ، رساندن کربلا به مقصد است .لاله ، دل پاره پاره شبگرد نینواست . لاله، دل خون شده زینب است .

نفست بوی عبور گرفته است . تکه‌های نگاهت را بر پرچین‌های سوخته شهر گذاشته ای و رفته ای تا شهر، در شرم دیرسال ناسپاسی آتش بگیرد . تو و این اندوه سرشار، تو و این کوچه‌های بی رحم، تو و سرشاری صبری شگفت . نیستی ؛ ولی طنین صدایت در دقیقه‌های ویرانمان ستیهنده و سربلند است . از خرابه‌های مالامال درد ، صدایت را می‌شنویم ؛ از ویرانی شب‌های تاریک اندوه ، از لابه لای صفحات آشفته تاریخ . صدایت را می‌شنویم از شام ؛ شهر دوزخی دسیسه‌ها ؛ آن گاه که مردانه ، خطبه‌هایت دیوارهای کاخ را به لرزه می‌انداخت . خاک بر فرق تاریخ ؛ آنچنان که تو را آزرد ! کجاست شانه‌های استوارت که در اندوه برادر خمیدند ؟ کجاست دست‌های سرشارت ؛ همان پناهگاه امن شب‌های بی قراری کودک برادر ؟ می‌روی و صدای مناجاتت ، خواب خاک را می‌آشوبد . می‌روی و شرمی سرشار در جان خاک چنگ می‌اندازد . تو می‌روی و نامت بر جداره‌های غربت صبورانه از
دهان ملائک زمزمه می‌شود . از معابر نامهربان خاک گذشته ای و آسمان روبه رویت آغوش گشوده است . سوگوارانه عبور آرامت را ناآرام اشک می‌ریزم . خداحافظ .

زینب کبری ( س ) به دنیا آمده بود تا صبر و شکیبایی را از حضور خویش شرمسار کند .

ارتحال جانسوز حضرت زینب ( س ) تسلیت باد .