حالا شاید بیش از هر زمان دیگری باورمان شده باشد که کرونا از آنچه میپنداشتیم به ما نزدیک تر است .
هراس از گسترش اپیدمی ویروسی که کمتر از آن شناخت داشتیم ، خانهنشین مان کرده و ترس از مبتلا شدن عزیزانمان ، بر دل هایمان سایه افکنده است .
چندی پیش بود که شنیدم یکی از مدیران صدا و سیما که دستی بر طب داشت در توصیه های کرونایی اش به مردم تاکید کرد که استفاده از مایعات بهخصوص
مصرف شیر و محصولات لبنی را برای مقابله با این ویروس فراموش نکنند .
شاید میدانست که در شیر اسید چربی به نام اسید لینولئیک کنژوگه ( CLA ) وجود دارد که حدود ۵۰ درصد از ابتلا به انواع سرطان میکاهد . به علاوه این اسید چرب
سیستم ایمنی را تقویت کرده و از بروز بسیاری از عفونت ها میکاهد و این همه تنها یکی از فواید مصرف شیر است . یاد روز هایی افتادم که تریبون رسانه ملی در اختیار کارشناسان غیرخبرهای بود که مدعی وجود آفلاتوکسین در شیر شده بودند !
یا چربی موجود در « کله پاچه » را مفیدتر از چربی شیر معرفی میکردند ! همه این ادعا ها در کشوری طرح میشد که سرانه مصرف لبنیات در آن در مقایسه با کشور های پیشرفته جهان پایین است و حق این است که رسانه ملی ضمن جلوگیری از تخریب سالم ترین و پر ارزشترین کالای سبد خانوار ایرانی نسبت به مهم ترین وظایف ذاتی اش
که فرهنگ سازی عمومی است اهتمام ورزد . اهمیت این موضوع وقتی بیشتر میشود که بدانیم خانوار ایرانی بهرغم آگاهی از مضرات مصرف کالا هایی چون نوشابه ، پفک ، چیپس و … هنوز به خرید آنها مشتاقتر است تا خرید شیر برای سفره روزانهاش ! بدتر از همه اینها اینکه در سال های اخیر با افزایش مصرف شیرخام ( فرآیند نشده ) در خانوار های ایرانی مواجه شدهایم که موج افزایش واحد های صنفی ( ماستبندی ) را در پی داشته آن هم بدون اینکه کوچکترین نظارتی بر فرآیند تولید و عرضه این محصولات وجود داشته باشد .
این جز قربانی کردن سلامت مردم به پای ایجاد اشتغالی سلامت ستیز چه معنایی دارد ؟ به راستی درحالیکه در برخی از مناطق کشور با کاهش میانگین قد کودکان و کمبود کلسیم و بیماری های قلبی میانسالان و پوکی استخوان کهنسالان دست و پنجه نرم میکنیم و افزایش خرید شیر خام غیر پاستوریزه از ماست بندی ها بدون مجوز ، کلیت جامعه را
در خطر ابتلا به امراضی چون تب مالت قرار داده ، نباید در سیاست گذاری های حوزه سلامت در بخش غذا و تغذیه قدری تامل کرد ؟ همه ما کرونا را جدی نگرفتیم
و هزینه های سنگین مادی و معنوی این جدی نگرفتن را میپردازیم . حالا مختاریم که این هشدار را جدی بگیریم یا نگیریم که کم بودن اسفناک مصرف سرانه شیر و لبنیات
در ایران به این معنی است که در سال های آینده با افزایش هزینه های درمان مواجه خواهیم شد و این یک خطر جدی برای سلامت و اقتصاد خانوار ایرانی است .
صریحتر اینکه ما در آینده خانوار هایی خواهیم داشت که هم سلامت شان را از دست دادهاند و هم غرق در فقر ناشی از هزینه های درمان اند . همه دست اندرکاران حوزه سلامت
و بهطور خاص شورای سیاست گذاری سلامت صدا و سیما حالا که توجه جامعه به سلامت و کمینگاه های ناشناخته ای که پیش روی آن است ، بیشتر جلب شده ،
میتوانند جبران مافات کنند و آستین همتی برای فرهنگ سازی مصرف محصولات غذایی با ارزش و بهطور خاص مصرف شیر و محصولات لبنی در خانواده های ایرانی بالا بزنند .
امید که قدر فرصت بدانند که گفتهاند فرصت چون ابر در گذر است !