شهادت ، عشق است فرزند غایبش را سر سلامت بگویید

شهادت ، عشق است فرزند غایبش را سر سلامت بگویید

دل سامرا تنگ است و دل جهان تنگ است و آسمان و زمین دلتنگ است . اماممان حسن با علی العسکری ( ع ) جهان را وداع می‌گوید بعد از ۲۸ سال زیستن و ۶ سال امامت
که با درد و رنج سپری شد و این همه مهربانی پنهان را چگونه می‌توان به عزاداری نشست ؟ چگونه می‌توان برای دل حجت بن حسن مرهمی شد ؟ پسری که در مصیبت پدر است
و بار ولایت را نیز بر دوش دارد و از امروز نبض عالم هستی را به دست او داده‌اند ؟

پسر چهار ساله شاهد است که پدر بزرگوارش از تب و دردی که از اثرات زهر است ، می‌سوزد . می‌داند که این زهر دشمنانی است که اکنون بیرون از خانه در کمین هستند
تا خبر شهادت امام حسن عسکری را به معتمد خلیفه عباسی برسانند و مژدگانی بگیرند . اهل خانه ضجه می‌زنند .

نرجس بانو همسر امام و حکیمه خاتون عمه ایشان ، مغموم و سر در گریبان دست به دعا برداشته‌اند . باید پنهان بود . باید منتظر بود . منتظر روزی که پسر چهار ساله ۳۱۳
یار خود را بیابد و همه این غم و غصه‌ها را از بین ببرد . جهان زنده و قائم است تا آن قیام وعده داده شده .

امام حسن عسکری ( ع ) : هرکس نیکی بکارد ، خوشی و شادمانی درو می کند و هرکس بدی بکارد ، پشیمانی درو می کند . برای هر کشتکار ، همان است که کاشته است .

 شهادت ، عشق است . فرزند غایبش را سر سلامت بگویید و باران اشکتان را در بی ‏شکیبی انتظار ، بهانه سازید .