فاطمه می آید

فاطمه می آید

دروازه های آسمان ، گشوده می شود و بارانی شگفت ، زمین را فرا می گیرد .

مکه ، لبریز عطر یاس ، با چشمانی گشاده تر از هر روز بیستمین روز جمادی الثانی را دیدار می کند .

دروازه های آسمان گشوده می شود و فرشتگانی بی شمار ، هلهله کنان فرود می آیند .

چشمان خدیجه علیها السلام ، خیس لبخند می شود و محمد صلی الله علیه و آله ، شادمان و بی قرار ، کودک را در آغوش می کشد .

فاطمه علیهاالسلام متولد می شود ؛ دختری که مادرِ پدر است و خیر کثیر .

خورشیدی که یازده ستاره دنباله دار را در آسمان امامت ، مادری کرد .

مشرکان ، پیامبر را ابتر خواندند و خداوند ، فاطمه را کوثر نامید ؛

اِنّا اعطیناک الکوثر فَصَلِّ لِرَبِّکَ واْنْحَرْ * اِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَر .

 فاطمه متولد می شود ؛

کسی که سپیده دمان ، دیدگان روشنش را سجده می کنند و کوه ها قامتِ قیامت را به احترام برمی خیزند .

زنی شگفت که عفتش سرلوحه همیشه زنان تاریخ است .

درختی تناور که ریشه در آسمان داشت و پرنده های نور ، بر شاخه های سبزش آواز خواندند . فاطمه می آید .

دوشیزه ماه ، بر پیشانی بلندش دامن می گسترد .

از شانه های زمین ، یاس های سپید ؛ چون پیغام های بشارت ، بالا می روند .

کوهستان ، صدای نفس هایش را ترانه می شود و کهکشان ها ،

نزول ستاره اش را شاعری می کنند .

او می آید و کوچه های مدینه ، طلوع گام هایش را به پیشواز می آیند .

او می آید و رودخانه های یخ بسته جهان ، ترک برمی دارند

بانویی بزرگ که قبیله های زمین ، شکوه اساطیری اش را به نماز می ایستند .

او می آید تا دخترانِ زنده به گور شده عرب ، غرور زن بودن را از بین خروارها خاک ، حِس کنند .

فاطمه ، فریادی سرخ است در کوچه های مظلومیت علی علیه السلام .

می ایستد تا خانه نشینی علی علیه السلام را نبیند و این گونه است که پرهای سپیدش در هجوم تیرهای کینه به خون می نشیند .

فاطمه می آید ،

می ایستد و می ماند تا زمینیان ، حضور ملکوتی اش را آسمان شوند .

سوره احقاف آیه ۱۵ : و ما انسان را سفارش کردیم که به والدین خود نیکى کند ، مادرش او را با سختى حمل کرد و با سختى به دنیا آورد و دوران حمل تا از شیر گرفتنش سى ماه
( به طول کشد ) ، تا آنگاه که به رشد کامل رسد .

ولادت با سعادت دردانه عالم امکان حضرت زهرا ( س ) بر شما مبارک باد .