شهر قم و بلکه همه ایران و حتی همه جهان در سوگ و ماتم عظیم فرو رفته است . عده ای سر بر آستان مولا امام رضا ( ع ) نهاده و به ایشان تسلیت عرض میکنند .
عدهای در جمکران پرچم عزا افراشته اند و از بانویی ارجمند سخن میگویند . سخن از وفات بانویی است که همچون زینب علیها السلام که برای قیام
قربانی داد و خورشید عاشورا را با صبرش تعریف کرد ، او نیز با قدم های پر از سرزندگی ، به سرزمین کویری قم ، حیات بخشید و در رگ ایرانیان ،
خون حمایت از ولایت را جاری ساخت .
مردم ایران از بانویی سخن میگویند که بارگاه زیبایی اش ، پناهگاه دل های عاشقی است که در جمکران بیتوته میکنند و به نیابت از شیعه ، در نتیجه شب های کویری قم ،
سر بر آستان حرم حضرت دوست میسایند و برای ظهور گل نرگس ، دعا میکنند و از بانوی کرامت ، برای شکوفه دادن درخت اجابت ، استمداد میطلبند .
آری ! سخن از دردانهای به نام فاطمه است ؛ فاطمه ای که برادرش رضا علیه السلام او را معصومه نامید .
معصومه یعنی کسی که تفسیر معصومیت است که روزگاری در مدینه طلوع کرد . فاطمه ای که اقامت غربت است در روزگار غریب نگاه ها ، معصومه تفسیر بلند
تبعیت است از ولایت و نگاه سبزی است که از معصومیت سرچشمه می گیرد . این بانوی بینظیر و ملجأ ایرانیان وصف روزگار دلدادگی است و از غربت به قربت رسیدن .
چه بگویم در سخن از این بانو جز آنکه :
معصومه ترجمان بلند عاشوراست و قصه « با زینب هم سفر شدن »
معصومه فلسفه شیدائی است و غزل ماندن و بودن
معصومه نگین ایران است که در قم میدرخشد
معصومه ضریب بالای ارادت به ولایت است
معصومه قصه بلند مدینه تا مشهد است
معصومه انتهای تبلور است
معصومه سر سلسله تنهائی است و معصومه فانی فی اللّه است
و معصومه آرام جان ایرانیان است .